دانشگاه گیلانتوسعه پایدار جنگل1220140823Direct through fall coefficient and canopy storage capacity by a Picea abies plantation in Kelardasht, North of Iranضریب تاج بارش مستقیم و ظرفیت نگهداری تاج پوشش توده دست کاشت پیسه آ در کلاردشت10311868FAپریساعباسیاندانشجوی کارشناسی ارشد جنگل شناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانپدرامعطارددانشیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانسیدمحمد معینصادقیدانشجوی کارشناسی ارشد جنگل شناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانمحرم علینظری راددانشجوی گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانسید محمدحجتیاستادیار گروه جنگلداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری. ایرانJournal Article20131001The aim was to estimate canopy storage capacity (<em>S</em>) and the ratio of mean evaporation rate from the wet canopy to the mean rainfall intensity, and the direct through fall coefficient (<em>p</em>) of a <em>Picea abies</em> plantation using the regression methods in Kelardasht, North of Iran. To measure gross rainfall (<em>GR</em>), four rain-gauges were installed in an open space adjacent to the stand and through fall (<em>TF</em>) was measured using the twenty rain-gauges randomly located beneath the canopy cover. Rainfall interception (<em>I</em>) was calculated as the difference between <em>GR</em> and <em>TF</em>. Twenty-one rainfall events were recorded with a cumulative depth of 380.1 mm. The <em>TF</em> and (<em>TF</em>:<em>GR</em>)% were recorded 48.8% and 39.6% of the incident rainfall on the cumulative-based, and event-based (each <em>GR</em>), respectively. Positive linear correlation was observed between <em>I</em> and <em>GR</em> (R= 0.92) and logarithmic correlation was established between (<em>TF</em>:<em>GR</em>)% and <em>GR</em> (r<sup>2</sup>= 0.43). The mean value of <em>p</em>, <em>S</em>, and estimated were found to be 0.34, 2.15 mm, and 0.43, respectively. Estimating the amount of <em>I</em> and its components, e.g., <em>S</em>, <em>p</em>, and , as well as transpiration of trees are required while selecting the adapted species for afforestation.مطالعه حاضر با هدف برآورد میزان ظرفیت نگهداری تاج پوشش (<em>S</em>)، نرخ تبخیر بهشدت بارندگی و ضریب تاج بارش مستقیم (<em>p</em>) با استفاده از روش های رگرسیونی در توده پیسه آ (<em>Picea abies</em>) واقع در کلاردشت مازندران، با اقلیم نیمه مرطوب انجام شد. میزان بارندگی (<em>GR</em>) در هر رخداد توسط چهار باران سنج در نزدیک ترین محیط باز و تاجبارش (<em>TF</em>) توسط 20 بارانسنج که بر اساس طرح تصادفی در زیر تاجپوشش توده نصب شده بودند، اندازهگیری شد. بارانربایی (<em>I</em>) از تفاوت تاجبارش و بارندگی در هر بارش بدست آمد. در مجموع 21 رخداد بارندگی با عمق تجمعی 1/380 میلی متر ثبت و مقادیر تاج بارش تجمعی و درصد تاج بارش %(<em>TF</em>:<em>GR</em>) به ترتیب 8/48 درصد و 6/39 درصد برآورد شدند. بین باران ربایی و بارندگی همبستگی مثبت و معنی دار (85/0 = <sup>2</sup>R) و بین درصد تاج بارش %(<em>TF</em>:<em>GR</em>) و بارندگی همبستگی لگاریتمی (43/0 = <sup>2</sup>R) مشاهده شد. مقدار ضریب تاج بارش مستقیم، 34/0 و مقدار متوسط ظرفیت نگهداری تاج پوشش، 15/2 میلی متر و ضریب نیز 43/0 محاسبه شد. با آگاهی از مقدار ضریب تاج بارش مستقیم و ظرفیت نگهداری تاج پوشش، می توان تیمارهای جنگل شناسی مناسب در هر توده را با توجه به رژیم بارندگی غالب آن اقلیم، اعمال کرد.https://fsdj.guilan.ac.ir/article_68_8af19a4b1c4163e9236342ea05dddde4.pdfدانشگاه گیلانتوسعه پایدار جنگل1220140823Effects of three different silvicultural systems on diameter distribution in Shafaroud forest stands of Iranاثرات میانمدت اجرای سه شیوه جنگلشناسی بر پراکنش قطری تودههای جنگلی حوزه شفارود با بکارگیری توابع توزیع احتمال11913669FAبهزادبخشنده ناوروددانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، ایرانجوادسوسنیاستادیار گروه جنگلداری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، ایرانشیداخسرویدانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، ایرانحسام الدینبرزکوهیدانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان، ایرانمهرزادناصری خلخالیدانشآموخته کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، ایرانJournal Article20131011The implementation of different silvicultural systems can be effective on different characteristics of forest stands, such as stand structure and diameter distribution of trees. This study was carried out in Shafaroud forests of Gilan province of northern Iran. The objectives of this research were 1) to evaluate the suitability of different probability distribution functions, including Weibull, Beta, Gamma, Johnson, Lognormal, normal and exponential, for modeling tree distribution in diameter classes and, 2) to compare changes of diameter distributions after ten years of implementation of three different silvicultural systems. The tested systems were single-tree selection, shelterwood and strip cutting. Also, there was an untreated stand. The results of Chi-square and Kolmogorov-Smirnov tests showed that the Johnson, gamma and Lognormal models were often more flexible to fit various diameter distributions, while in any case, the beta and exponential probability distribution did not provide satisfactory descriptions of the experimental data. Other results indicated the change in the diameter distribution due to the implementation of the strip management system, a decade after timber harvest. This may mean that strip cutting can disturb the stand structure in the studied forests. Also, there were no significant changes in the diameter distributions after implementation of the other silvicultural systems.اجرای شیوه های مختلف جنگل شناسی میتواند بر روی خواص توده های جنگلی از جمله ساختار و توزیع قطری درختان اثرگذار باشد. این مطالعه در چهار پارسل از جنگل های سری 14 شفارود در استان گیلان انجام گرفته که در سه پارسل، برش های تک گزینی، پناهی و نواری در بازه زمانی ده ساله صورت گرفته و یک پارسل نیز بدون بهره برداری بوده است. اهداف این مطالعه، بررسی قابلیت توابع مختلف توزیع احتمال شامل وایبول، گاما، لگ نرمال و نمایی برای توصیف پراکنش قطری در پارسل های مورد نظر و مقایسه تغییر توزیع قطری در این تودهها پس از اجرای شیوه های مختلف جنگل شناسی در یک دوره ده ساله است. نتایج حاصل از آزمون های کای اسکور، کولموگروف- اسمیرنوف و اندرسون- دارلینگ نشان میدهد که توزیع های لگ نرمال و نمایی در مقایسه با سایر توابع اکثراً دارای دقت قابل قبول تری هستند. همچنین مقایسه تغییر توزیع قطری در یک بازه زمانی ده ساله نشان میدهد که فقط پارسلی که در آن برش نواری انجام گرفته است، در یک دوره ده ساله، از لحاظ توزیع قطری تغییر کرده که ممکن است بیانگر به هم خوردن ساختار قطری توده در اثر اجرای برش های نواری باشد. توزیع قطری سه پارسل دیگر بعد از دوره مورد نظر تغییر معنی داری نداشته اند.https://fsdj.guilan.ac.ir/article_69_1709a5057c82ea7a64168614bd360736.pdfدانشگاه گیلانتوسعه پایدار جنگل1220140823Coarse and fine woody debris accumulation in mixed beech stands, Case study Gorazbon forestsانباشت خشکه دارهای درشت و خرد در تودههای آمیخته راش بخش گرازبن جنگل خیرودکنار13714970FAکیومرثسفیدیاستادیار دانشکده فناوری کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، ایرانمحمد رضامروی مهاجراستاد گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانوحیداعتماداستادیار گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانJournal Article20131011As conservationists develop strategies for managing coarse woody debris in natural areas, information on the volume and distribution of deadwood in relatively undisturbed forests provides a valuable baseline for management goals. Hyrcanian mixed broad-leaved forests, within middle elevations of the Alborz Mountains bordering the Caspian Sea in northern Iran, experience few human disturbances and provide an ideal study site to examine woody debris in a mature forest. This study had three objectives: 1) measure volume of coarse and fine woody debris in Hyrcanian mixed hardwood forests; 2) compare density of forms of coarse woody debris (stumps, logs, and snags); and 3) correlate volume of living trees with volume of coarse woody debris. To sample the density and volume of dead wood, 15 plots of 1 ha (coarse woody debris) and 15 plots of 4 m<sup>2</sup> (fine woody debris) were established. Coarse woody debris had an average volume of 15 m<sup>3</sup> ha<sup>-1</sup> and fine woody debris had an average of 10 m<sup>3</sup> ha<sup>-1</sup>. The most common form of coarse woody debris was logs (67%) and the most frequent species was Oriental beech (<em>Fagus orientalis</em>) (55%). The volume of Oriental beechcoarse woody debris was not significantly correlated with the volume of living Oriental beech trees (P= 0.77); however, the volume of European hornbeam (<em>Carpinus betulus</em>) coarse woody debris was significantly correlated to the volume of living European hornbeam (P= 0.01). According to the results and high proportion of fine woody debris in dead wood pool, we should more consider to this component of forest stands in management of natural stands. آگاهی از میزان انباشت درختان پوسیده در جنگل های طبیعی می تواند در تدوین راهکارهای مبتنی بر مدیریت حفاظتی توده های جنگلی راه گشا باشد. در این پژوهش میزان انباشت خشکه دارهای درشت (قطر بیش از 10 سانتی متر) و خرد (قطر کمتر از 10 سانتی متر) در داخل توده های کمتر دست خورده راش در جنگل خیرود نوشهر در بخش گرازبن مورد اندازه گیری قرار گرفت. برآورد حجم خشکه دارهای درشت و خرد، مقایسه فراوانی اشکال مختلف خشکه دارهای خرد و درشت (افتاده، سرپا و کنده) و همچنین همبستگی بین حجم چوبی زنده و خشک در توده های طبیعی راش سایر اهداف این پژوهش بودند. تعداد 15 قطعه نمونه یک هکتاری برای اندازهگیری خشکهدارهای درشت و تعداد 15 قطعه نمونه چهار مترمربعی برای اندازه گیری خشکه دارهای خرد به شکل منظم و تصادفی پیاده شدند. حجم خشکه دارهای درشت و خرد در هر هکتار به ترتیب 15 و 10 مترمکعب برآورد شد. بیشترین شکل از خشکه دارهای اندازه گیری شده مربوط به خشکه دارهای افتاده (67 درصد) و بیشترین گونه تشکیل دهنده درخت راش (55 درصد) ثبت شد. طبق این بررسی رابطه معنی داری بین حجم درختان زنده راش با حجم خشک این گونه بدست نیامد (77/0 <em>P</em> =) هر چند که حجم درختان زنده گونه ممرز ارتباط معنی داری با حجم خشک این گونه نشان داد (01/0 <em>P</em>=). حجم بالای خشکه دارهای خرد در توده های راش نشان می دهد این خشکه دارها برخلاف داشتن قطر کم به علت تعداد در هکتار بالا حجم قابل توجهی از خشکه دارهای داخل توده را به خود اختصاص می دهند و باید در تدوین برنامه های مدیریتی مورد توجه قرار گیرد.https://fsdj.guilan.ac.ir/article_70_43fc16e8ed672e16285cf526699dc918.pdfدانشگاه گیلانتوسعه پایدار جنگل1220140823Identification of suitable sites for development of mangrove forests in Holor region, Qeshm Islandشناسایی اراضی مستعد توسعه جنگل های مانگرو در منطقه هلر جزیره قشم15116572FAمریمدهقانیدانش آموختة کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه کردستان، ایرانمهدیپورهاشمیاستادیار پژوهش، بخش تحقیقات جنگل، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، ایراننقیشعبانیاناستادیار گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه کردستان، ایرانخسرومیرآخورلومربی پژوهش، بخش تحقیقات جنگل، مؤسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور، ایرانJournal Article20131203Mangroves are one of the most important and valuable ecosystems throughout the world. Overexploitations of mangroves by local communities due to their diverse characteristics have caused severe degradation of these ecosystems. This process can be found in mangroves of Iran, so protection and development of them is essential. In this research, we will try to indentify the best sites for development of mangroves in Holor region of Qeshm Island with an area of about 300 hectare. Firstly, the most important parameters in growth of mangroves have determined that were as follows: tidal sites, soil pH, soil electrical conductivity, soil texture, soil saturation percent, soil Sodium absorption ratio and proportion of soil Mg and Na. Sixteen soil samples were obtained using a systematic-random sampling network and their physiochemical variables were measured in laboratory. Geographical Information System and satellite images of IRS were used to provide the map layers of soil variables. Layers were overlapped and the final map of suitable sites for development of mangroves was obtained. Based on results, 13.67 ha (4.56 %) of the total area were capable for development of mangroves which could be considered in afforestation plans. جنگل های مانگرو یکی از ارزشمندترین اکوسیستم های منحصر به فرد نواحی گرمسیری دنیا محسوب می شوند. این جنگلها به دلیل کارکردهای فراوانی که دارند، همواره مورد بهره برداری جوامع محلی بوده اند و متأسفانه روز به روز گسترة آنها در حال کاهش است. جنگل های مانگرو ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستند، بنابراین حفاظت و توسعه آنها ضروری به نظر می رسد. این تحقیق در راستای دستیابی به هدف فوق به پتانسیل سنجی و شناسایی اراضی مستعد کشت درختان حرا در منطقه هلر جزیره قشم به وسعت حدود 300 هکتار می پردازد. ابتدا مهم ترین عوامل مؤثر بر رشد و توسعه حرا در منطقة مورد مطالعه شناسایی شدند که شامل فاکتورهای جزرومد، درصد اشباع، هدایت الکتریکی، اسیدیته، بافت خاک، منیزیم، سدیم، نسبت جذب سدیم و میزان سدیم تبادلی خاک بودند. سپس با استفاده از یک شبکه آماربرداری منظم- تصادفی، نقاط نمونه گیری مشخص و 16 نمونه خاک برداشت شد و متغیرهای فیزیکی و شیمیایی آنها اندازه گیری شد. به کمک نرم افزارهای سامانه اطلاعات جغرافیایی و با استفاده از تصاویر ماهواره ای IRS، نقشه های موضوعی متغیرهای خاک تهیه و پس از روی هم گذاری لایه های مختلف اطلاعاتی، نقشه نواحی مناسب برای توسعه مانگرو استخراج شد. در نهایت 671/13 هکتار معادل56/4 درصد از کل عرصه دارای قابلیت توسعه شناسایی شد که می تواند برای برنامه های جنگل کاری مدنظر قرار گیرد.https://fsdj.guilan.ac.ir/article_72_fc2cc8d905aa5d0d301dd0ede3e45a8f.pdfدانشگاه گیلانتوسعه پایدار جنگل1220140823Evaluation of WEPP model in estimating amount of sediment from forest road (Case study: Kohmiyan- Azadshahr forest)ارزیابی قابلیت مدل وپ در تخمین تولید رسوب جاده جنگلی (مطالعه موردی: جنگل کوهمیان- آزادشهر)16717873FAمصطفیمقدمی راددانشجوی دکتری علوم جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایراناحسانعبدیاستادیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانمحسنمحسنی سارویاستاد گروه احیا مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانحامدروحانیاستادیار گروه منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووس، ایرانباریسمجنونیاناستاد گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانJournal Article20131205Forest roads have a significant role in sediment delivery to rivers and causes water quality reduction. This study was performed in <em>Kohmian</em> forest in Golestan province to estimate the amount of sediment production from forest roads using WEPP model and field measurement. The inputs of the model were precipitation, temperature, road template, soil and vegetation. To calibrate the model amount of sediment production of cut slope and roadbed were measured by sediment fences that were installed in culvert outlet. Then amount of sediment production of fill slope was measurement by rainfall simulation with plot area of 1 m<sup>2</sup>. The amount of sediment production in cut slope, fill slope and roadbed for a 546 m<sup>2</sup> segment was 37.63 kg. The estimation of WEPP model for the segment was 35.14 kg. The results showed that the amount of sediment in model was 93% of amount of sediment from field study. Therefore, WEPP model may have high capability in estimation of sediment from forest roads in the study area. WEPP model can be used as a good tool for forest manager for risk assessment if the next studies also show the suitability of the model for Iran.جاده های جنگلی دارای پتانسیل انتقال رسوب به رودخانه بوده و باعث کاهش کیفیت آب و آثار منفی زیست محیطی بر حیات جانواران و گیاهان هستند. به عبارت دیگر، جاده های جنگلی یکی از مهم ترین منابع تولید رسوب در مناطق جنگلی به شمار می آیند. مطالعه ای در جنگل کوهمیان واقع در محدوده شهرستان آزادشهر استان گلستان با هدف برآورد مقدار رسوب تولیدی جاده جنگلی در یک سطح مشخص با استفاده از مدل وپ و عملیات صحرایی انجام شد. دراین مطالعه مقدار رسوب تولیدی ترانشه خاکبرداری و بستر جاده با استفاده از روش صحرایی و با استفاده از توری رسوب گیر در خروجی آبرو جمع آوری شد. همچنین مقدار رسوب تولیدی ترانشه خاکریزی با استفاده از دستگاه شبیه ساز باران و سطح پلات 1 مترمربعی اندازه گیری شد. ارزیابی کارایی مدل وپ عملکرد 52 درصدی تخمین رسوب تولیدی جاده را قبل از واسنجی پارامترهای خاک و 91 درصدی را پس از واسنجی این پارامترها نشان داد. به طوری که مقدار رسوب اندازه گیری شده در ترانشه خاکبرداری، خاکریزی و بستر جاده در سطحی به مساحت 546 مترمربع جمعا" برابر با 63/37 کیلوگرم و با استفاده از مدل وپ 14/35 کیلوگرم برآورد شد. نتایج نشان داد که مقدار برآوردی مدل 93 درصد مقدار اندازه گیری شده به طور مستقیم است. لذا مدل وپ قابلیت مناسبی در برآورد مقدار رسوب جاده جنگلی در منطقه مورد مطالعه دارد. بنابراین مدل وپ به عنوان یک ابزار مهم در مدیریت شبکه جاده به منظور بررسی راه کارهای مدیریتی کاهش رسوب قبل و بعد از طراحی و ساخت جاده جنگلی توصیه می شود.https://fsdj.guilan.ac.ir/article_73_53641e9bf979d95823cdd3f5c4422444.pdfدانشگاه گیلانتوسعه پایدار جنگل1220140823Long term impact of ground skidding with rubber-tiered skidder on growth of standing beech trees locating alongside of trailsاثر دراز مدت چوبکشی با اسکیدر چرخ لاستیکی بر رویش درختان سرپای راش حاشیه مسیرهای چوبکشی17919374FAداودکرتولی نژاداستادیار گروه جنگلداری، دانشکده کویرشناسی دانشگاه سمنان، ایراناکبرنجفیدانشیار گروه جنگلداری، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایرانکامبیزپورطهماسیدانشیار گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ دانشگاه تهران، ایرانJournal Article20131223In this study, the impact of ground based skidding operation on increment growths of standing beech trees placing at alongside of skid trails investigated in Hyrcanian forests. For this purpose, four abandoned skid trails were selected which 5, 10, 15 and 20 years passed from their last skidding. Each trail divided to three segments of low, medium and high traffic with regard to distance from landing and skidder traffic intensity. The number of 72 standing beech trees were sampled alongside of trails using increment borer, and annual ring width were calculated using measuring table of LINTAB 6 with 0.01 mm accuracy. The results of ring width mean comparison between years after and before skidding operation showed about 11% decreasing in trees growth of all skid trails. Ring width in all skid trails showed significant decreasing (about 18%) in mean value of wounded trees compared with sound ones. Furthermore, trees located in high traffic segments revealed lowest mean value of increment than other segments and 33% decreasing in mean annual ring width were recorded in comparison with trees placed on low traffic segments.در این پژوهش اثر عملیات چوبکشی زمینی بر رویش درختان سرپای راش حاشیه مسیرهای چوبکشی در جنگل های هیرکانی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور چهار مسیر چوبکشی متروکه که 5، 10، 15 و 20 سال از آخرین چوبکشی بر آن ها گذشته بود انتخاب شد. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه میزان رویش در هر یک از بخش های ترددی مسیرهای چوبکشی، مقایسه رویش درختان زخمی و سالم حاشیه مسیرها و نیز بررسی کاهش و یا افزایش رویش پس از چوبکشی در مقایسه با قبل از آن بوده است. برای این منظور، هر مسیر با توجه به فاصله از دپو و شدت تردد اسکیدر به سه بخش تردد کم، متوسط و شدید تقسیم بندی گردید. تعداد 72 درخت راش در حاشیه کلیه مسیرها با استفاده از مته سال سنج نمونه برداری شده و پهنای دوایر سالیانه نیز با استفاده از میز اندازه گیری LINTAB 6 با دقت 01/0 میلیمتر محاسبه شد. نتایج مقایسه میانگین رویش درختان قبل و پس از عملیات چوبکشی نشان داد که به غیر از مسیر 5 ساله، میانگین پهنای دوایر سالیانه درختان در بقیه مسیرها پس از چوبکشی کاهش معنی داری داشته است. مقایسه آماری پهنای دوایر سالیانه درختان زخمی کلیه مسیرها در مقایسه با درختان سالم نیز کاهش معنی داری را (حدود 18 درصد) نشان داد. از طرف دیگر، درختان سالم واقع در بخش پرتردد مسیرها، کاهش شدید رویش را (حدود 33 درصد) نسبت به درختان واقع بر تردد کم و متوسط داشته است. نتایج این تحقیق، بر تأثیر زیاد کوبیدگی ناشی از تردد اسکیدر و نیز زخم های حاصل از برخورد اسکیدر با بار، بر کاهش رویش درختان مجاور دلالت دارد. دلایل ایجاد زخم، روش های کاهش آسیب و نیز پتانسیل ایجاد زخم در درختان حاشیه ای بحث شد.https://fsdj.guilan.ac.ir/article_74_1a1dfc434232148e1c005a37d4814de8.pdfدانشگاه گیلانتوسعه پایدار جنگل1220140823Application of probability distributions in order to fit canopy classes of Quercus brantii trees, Case Study: Dalab forests of Ilamکاربرد توزیع های احتمال برای برازش طبقات تاج پوشش درختان بلوط ایرانی مطالعه موردی: جنگل های دالاب ایلام19520375FAمهردادمیرزاییدانشجوی دکترای جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، ایران0000-0001-7177-6461امیر اسلامبنیاددانشیار گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، ایرانمحبوبهمحبی بیجارپسکارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، ایرانJournal Article20131209Determining the fitting pattern of canopy classes in Zagros forests shows that at different times, the overall status of these forests from the destruction process and ecological sequence points of view. The aim of this research was to investigate crown canopy classes probability distribution of <em>Quercus persica</em> trees in Dalab forests of Ilam. For this purpose, an area of 37.2 hectares in Ilam forests was selected, and based on systematic random pattern 37 transects with fixed length were measured. Finally, the numbers of 209 trees were selected. Exponential, Gamma, Normal and Log-normal probability distribution functions were fitted to crown canopy classes. Characteristics of distribution function by using of maximum likelihood method was estimated. Actual probability and probability which derived from functions was compared using Kolmogorov-Smirnov and Anderson-Darling tests. Results of fitting tests and P-P plots showed that Normal distributions is the best probability distributions for modeling distribution in crown canopy classes of oak trees. تعیین الگوی برازش درختان در طبقات مختلف تاج پوشش جنگلهای زاگرس، در مراحل زمانی مختلف، نشاندهنده وضعیت کلی این جنگل ها ازنظر سیر تخریب و روند توالی بوم سامانه است. هدف این پژوهش بررسی توزیع احتمال طبقات مختلف تاج پوشش درختان بلوط ایرانی در جنگل های دالاب ایلام است. بدین منظور 37 خط نمونه با طول ثابت به صورت منظم تصادفی در سطح 2/37 هکتار آماربرداری شد. درمجموع تاج پوشش 209 اصله درخت اندازه گیری شد. توابع توزیع احتمال مورد بررسی نمایی، گاما، نرمال و لگ نرمال است. مشخصه های هر یک از توابع با استفاده از روش بیشینه درست نمایی برآورد شد. مقایسه توزیع احتمال واقعی و توزیع احتمال بدستآمده از توابع، به وسیله آزمون های کولموگروف- اسمیرنوف و اندرسون- دارلینگ انجام شد. نتایج آزمون های کولموگروف- اسمیرنوف و اندرسون- دارلینگ و همچنین نمودارهای احتمال- احتمال توزیع های بررسی شده برای درختان بلوط ایرانی نشان داد که توزیع نرمال به عنوان بهترین توزیع احتمال برای مدلسازی طبقات مختلف تاج پوشش درختان بلوط است.https://fsdj.guilan.ac.ir/article_75_3dbe3e45c66e4328b443dc8cf784c947.pdf